به گزارش مشرق، از زمان اعلام موجودیت و تشکیل گروه تروریستی تکفیری «امارت اسلامی عراق و شام» معروف به «داعش» در آوریل سال 2013 میلادی تاکنون هزاران جوان به این گروه ملحق شدهاند تا تحت عنوان «جهاد» در صفوف آن به مبارزه بپردازند.
سوالی که در اینجا ممکن است، برای بسیاری مطرح شود، این است که چه چیز موجب میشود، یک انسان عادی و یک فرد معمولی به صفوف گروه مسلح تروریستی تکفیری همچون داعش یا دیگر گروههای تروریستی فعال در عرصه میدانی سوریه و عراق مانند «جبهه النصره» ملحق شود؟
این سوالی است که در حال حاضر ذهن میلیونها خانواده در سراسر جهان به طور عام و دهها هزار خانواده مسلمان در خاورمیانه و اروپا را به خود مشغول کرده و از این بیم دارند، مبادا فرزندانشان جذب این گروهها شوند.
بیشک تداوم بحران سوریه که بیش از سه سال و نیمه است، از آن میگذرد و تاکنون جان بسیاری از سوریها و غیر سوریها را گرفته و قربانی خود کرده، مرهون جذب نیروی انسانی از سوی گروههای مسلح تروریستی فعال در این کشور است.
آمارهای ارائه شده از سوی منابع مختلف خبری تأکید میکند که در حال حاضر حدود 8 هزار تروریست خارجی در صفوف گروههای مسلح فعالیت دارند. در حالیکه برخی از برآوردها نیز به رقمی بالاتر اشاره میکنند، به گونهای که مرکز مطالعات بین المللی افراط گرایی و خشونت سیاسی انگلیس در اکتبر سال 2013 میلادی ضمن انتشار گزارشی تاکید کرد که 11 هزار تروریست مسلح از 74 کشور جهان در صفوف گروههای مسلح تروریستی در سوریه فعالیت دارند که 2.800 نفر آنها دارای تابعیت کشورهای اروپایی و مابقی از کشورهای منطقه خاورمیانه هستند.
چندی پیش گزارشهای میدانی منتشر شده از سوریه اظهار میکرد که یک پزشک «اسرائیلی» به نام «عثمان ابو القیعان»، از اهالی سرزمینهای اشغالی 1948 میلای (موسوم به عربهای اسرائیل) و از ساکنان روستای «حوره»، از توابع صحرای نقب در صفوف داعش کشته شده است.
دوستان ابو القیعان توضیح میدهند که وی سال گذشته پس از اتمام دوره تحصیلی پزشکیاش در کشور اردن، در یکی از بیمارستانهای شهر قدس به طبابت مشغول شد، اما چند ماه پیش به بهانه گذراندن تعطیلات راهی ترکیه میشود تا از آنجا وارد خاک سوریه و مناطق تحت کنترل گروه تروریستی داعش شده و به صفوف این گروه تروریستی تکفیری ملحق و مدتی بعد در یکی از نبردهای این گروه با نیروهای ارتش سوریه کشته شود.
به این ترتیب «عثمان ابو القیعان» به جمع هزاران جوانی ملحق میشود که خانه و کشور و شغل و تحصیل خود را رها کرده و پس از پیوستن به صفوف داعش، برای تحقق اهداف این گروه در سوریه کشته میشود.
همچنین ابو القیعان یکی از هزاران جوانی است که تنها عامل دینی و مذهبی مشوق آنها جهت پیوستن و ملحق شدن به صفوف داعش نبوده است.
رابطه مشکلات روحی و روانی و گرایش به خشونت
کالبد شکافی روانی عناصری که به گروههای تروریستی تکفیری و افراط گرا ملحق شدهاند، نشان از وجود مشکلات روحی و روانی در بسیاری از آنها دارد، بیتوجهی محیط چه خانواده و چه جامعه به این افراد و نادیده گرفته شدن از سوی آنها مهمترین این مشکلات است که بازتاب آن پوچی و سردرگمی روحی و روانی این افراد است، تا دیدگاهها و افکار و اندیشههای سلفی تکفیری، از جمله ایدئولوژی «جهادی» این گروهها و فریبهای نهفته در پس آنها که به پاداش «جهاد» هویت و قالبی مادی میبخشد، همچون «نسخهای جادویی و سحر آمیز» عمل کرده و موجبات الحاق و پیوستن آنها به این گروهها را فراهم کند.
مطالعات بسیاری نشان داده، اغلب افرادی که به گروههای تروریستی تکفیری ملحق میشوند، افرادی هستند که در زندگی با شکست مواجه شده و به بن بست رسیدهاند. افرادی با شخصیتی سرخورده که برای فرار از این ناکامیها و شکستها و سرخوردگیها به مقولههایی همچون جهاد و مبارزه در قالب افراطی و تندرو آن که در مکتب سلفیهای تکفیری نمود پیدا میکند، روی میآورند.
تکیه ایدئولوژیهای افراط گرایانه بر انگیزههای جنسی
ایدئولوژی افراط گرایانه داعش و دیگر گروههای تروریستی تکفیری آنگونه که تاکنون نشان داده، بیش از هر عامل دیگری از انگیزههای جنسی برای جذب نیرو و ملحق کردن آنها به صفوف خود استفاده میکند، به گونهای که گزارشها نشان میدهد، این عامل بیش از هر عامل دیگری در جذب عناصر تروریستی خارجی به این جهت که به راحتی به خواستههای شهوانی و جسمانی آنها در تعرض و تجاوز به زنان ماهیت و قالبی مشروع میبخشد، تاثیر داشته است.
به این ترتیب میتوان گفت، گروه تروریستی تکفیری همچون داعش و گروههای مشابه آن به خوبی میدانند که چگونه با تمرکز بر انگیزههای قوی جنسی جوانان در پوشش «جهاد» از آنها بهره برداری کنند.
فتوای «در صورت عدم وجود غیر محارم برای مجاهدان در سوریه، آنها شرعا میتوانند از محارم، از جمله خواهر خود، در قالب جهاد نکاح استفاده کنند» که تابستان سال گذشته میلادی توسط «ناصر العمر»، مفتی وهابی سعودی صادر شد، یکی از این انگیزه دادنهاست و درحالیکه این فتوا در کشورهای اسلامی و حتی برخی از گروههای مسلح تکفیری با واکنشهای منفی مواجه شد، اما دو گروه تروریستی تکفیری «داعش» و «جبهه النصره» رسما اعلام کردند، به این فتوا عمل میکنند.
این پایان فتواهای عجیب مفتیان سلفی و تکفیری نبود، بلکه آنها برای ارضای امیال شهوانی و خواستههای جسمانی افراد خود فتواهایی از قبیل «جهاد لواط» و «جهاد نکاح» را نیز صادر کردند که تنها رهاورد آن گسترش «فحشا» در این گروهها بود.
به جرات میتوان گفت، «مناسبات و روابط جنسی» که به دنبال صدور این فتواها طی دو سال گذشته و همزمان با شروع ناآرامیها در سوریه، میان گروههای تکفیری و در مناطق تحت تصرف آنها در سوریه شکل گرفت، چنان مناسبات گسترده و عمیقی بود که «انقلاب جنسی» آمریکا از 40 سال پیش تاکنون نتوانسته چنین روابط و مناسباتی را در غرب و آمریکا ایجاد کند.
بازتاب گرایشهای جنسی بر گروههای تروریستی
بهره برداری از جذابیتهای جنسی میان عناصر مسلح تکفیری، همواره تاثیر محسوسی روی این افراد گذاشته است. این جذابیتها از یکسو موجب ایجاد انگیزههای کاذب برای این افراد شده و از سوی دیگر، سلامت و امنیت جامعه هدف را تخریب کرده است.
هم اکنون یکی از مهمترین ویژگیهای گروههای تروریستی تکفیری فعال در سوریه و عراق داشتن شبکهای از «روابط آزاد جنسی» میان عناصر آنهاست که توسط فتواهای سفارشی مفتیهای آنها در قالب «جهاد نکاح» مشروعیت پیدا کرده است.
تکیه ایدئولوژی جنگی بر مناسبات هیجانی، از جمله روابط آزاد جنسی، به همان میزان که برای قدرت هیجانی این نیرو میتواند خطرناک باشد، به همان میزان نیز قابلیت تبدیل شدن به خشم به عنوان وجه دیگر این نیرو را دارد.
روانشناسان معتقدند: «خشم و شهوت در صورتیکه در جایگاه نامناسب خود مورد استفاده قرار گیرد، دو روی یک سکه خواهد بود، به عبارتی فوران و طغیان خواستهها و امیال جنسی و پاسخ به آنها از مسیر غیر مجاز در وجه دیگر خود، موجب بروز خشمهای غیر قابل کنترل میشود که آن را در قالب ارتکاب فجیعترین جنایات توسط عناصر تکفیری داعش ملاحظه میکنیم.
آنچه امروز در قالب بیبند و باری جنسی بین گروههای تروریستی تکفیری از جمله «داعش» در سوریه رواج یافته، در همین راستا قرار میگیرد و قابل ملاحظه است.
داعش وقتی شهر «رقه»، در شمال سوریه را تصرف کرد و بر گروههای مسلح تروریستی دیگری مانند «جبهه اسلامی» و «جبهه النصره» و «ارتش آزاد» غلبه کرد، زنان آنان را که حدود 30 نفر بودند، به اسارت گرفت، سپس به آنان تجاوز کرد و آنها را به عنوان اسیر نزد خود نگه داشت، زیرا داعش معتقد است: «این زنان ملک داعش هستند و میتوان آنها را نگه داشت و با آنان رابطه جنسی داشت و از آنها به عنوان خدمتکار و برده استفاده کرد».
سوالی که در اینجا ممکن است، برای بسیاری مطرح شود، این است که چه چیز موجب میشود، یک انسان عادی و یک فرد معمولی به صفوف گروه مسلح تروریستی تکفیری همچون داعش یا دیگر گروههای تروریستی فعال در عرصه میدانی سوریه و عراق مانند «جبهه النصره» ملحق شود؟
این سوالی است که در حال حاضر ذهن میلیونها خانواده در سراسر جهان به طور عام و دهها هزار خانواده مسلمان در خاورمیانه و اروپا را به خود مشغول کرده و از این بیم دارند، مبادا فرزندانشان جذب این گروهها شوند.
بیشک تداوم بحران سوریه که بیش از سه سال و نیمه است، از آن میگذرد و تاکنون جان بسیاری از سوریها و غیر سوریها را گرفته و قربانی خود کرده، مرهون جذب نیروی انسانی از سوی گروههای مسلح تروریستی فعال در این کشور است.
آمارهای ارائه شده از سوی منابع مختلف خبری تأکید میکند که در حال حاضر حدود 8 هزار تروریست خارجی در صفوف گروههای مسلح فعالیت دارند. در حالیکه برخی از برآوردها نیز به رقمی بالاتر اشاره میکنند، به گونهای که مرکز مطالعات بین المللی افراط گرایی و خشونت سیاسی انگلیس در اکتبر سال 2013 میلادی ضمن انتشار گزارشی تاکید کرد که 11 هزار تروریست مسلح از 74 کشور جهان در صفوف گروههای مسلح تروریستی در سوریه فعالیت دارند که 2.800 نفر آنها دارای تابعیت کشورهای اروپایی و مابقی از کشورهای منطقه خاورمیانه هستند.
چندی پیش گزارشهای میدانی منتشر شده از سوریه اظهار میکرد که یک پزشک «اسرائیلی» به نام «عثمان ابو القیعان»، از اهالی سرزمینهای اشغالی 1948 میلای (موسوم به عربهای اسرائیل) و از ساکنان روستای «حوره»، از توابع صحرای نقب در صفوف داعش کشته شده است.
دوستان ابو القیعان توضیح میدهند که وی سال گذشته پس از اتمام دوره تحصیلی پزشکیاش در کشور اردن، در یکی از بیمارستانهای شهر قدس به طبابت مشغول شد، اما چند ماه پیش به بهانه گذراندن تعطیلات راهی ترکیه میشود تا از آنجا وارد خاک سوریه و مناطق تحت کنترل گروه تروریستی داعش شده و به صفوف این گروه تروریستی تکفیری ملحق و مدتی بعد در یکی از نبردهای این گروه با نیروهای ارتش سوریه کشته شود.
به این ترتیب «عثمان ابو القیعان» به جمع هزاران جوانی ملحق میشود که خانه و کشور و شغل و تحصیل خود را رها کرده و پس از پیوستن به صفوف داعش، برای تحقق اهداف این گروه در سوریه کشته میشود.
همچنین ابو القیعان یکی از هزاران جوانی است که تنها عامل دینی و مذهبی مشوق آنها جهت پیوستن و ملحق شدن به صفوف داعش نبوده است.
رابطه مشکلات روحی و روانی و گرایش به خشونت
کالبد شکافی روانی عناصری که به گروههای تروریستی تکفیری و افراط گرا ملحق شدهاند، نشان از وجود مشکلات روحی و روانی در بسیاری از آنها دارد، بیتوجهی محیط چه خانواده و چه جامعه به این افراد و نادیده گرفته شدن از سوی آنها مهمترین این مشکلات است که بازتاب آن پوچی و سردرگمی روحی و روانی این افراد است، تا دیدگاهها و افکار و اندیشههای سلفی تکفیری، از جمله ایدئولوژی «جهادی» این گروهها و فریبهای نهفته در پس آنها که به پاداش «جهاد» هویت و قالبی مادی میبخشد، همچون «نسخهای جادویی و سحر آمیز» عمل کرده و موجبات الحاق و پیوستن آنها به این گروهها را فراهم کند.
مطالعات بسیاری نشان داده، اغلب افرادی که به گروههای تروریستی تکفیری ملحق میشوند، افرادی هستند که در زندگی با شکست مواجه شده و به بن بست رسیدهاند. افرادی با شخصیتی سرخورده که برای فرار از این ناکامیها و شکستها و سرخوردگیها به مقولههایی همچون جهاد و مبارزه در قالب افراطی و تندرو آن که در مکتب سلفیهای تکفیری نمود پیدا میکند، روی میآورند.
تکیه ایدئولوژیهای افراط گرایانه بر انگیزههای جنسی
ایدئولوژی افراط گرایانه داعش و دیگر گروههای تروریستی تکفیری آنگونه که تاکنون نشان داده، بیش از هر عامل دیگری از انگیزههای جنسی برای جذب نیرو و ملحق کردن آنها به صفوف خود استفاده میکند، به گونهای که گزارشها نشان میدهد، این عامل بیش از هر عامل دیگری در جذب عناصر تروریستی خارجی به این جهت که به راحتی به خواستههای شهوانی و جسمانی آنها در تعرض و تجاوز به زنان ماهیت و قالبی مشروع میبخشد، تاثیر داشته است.
به این ترتیب میتوان گفت، گروه تروریستی تکفیری همچون داعش و گروههای مشابه آن به خوبی میدانند که چگونه با تمرکز بر انگیزههای قوی جنسی جوانان در پوشش «جهاد» از آنها بهره برداری کنند.
فتوای «در صورت عدم وجود غیر محارم برای مجاهدان در سوریه، آنها شرعا میتوانند از محارم، از جمله خواهر خود، در قالب جهاد نکاح استفاده کنند» که تابستان سال گذشته میلادی توسط «ناصر العمر»، مفتی وهابی سعودی صادر شد، یکی از این انگیزه دادنهاست و درحالیکه این فتوا در کشورهای اسلامی و حتی برخی از گروههای مسلح تکفیری با واکنشهای منفی مواجه شد، اما دو گروه تروریستی تکفیری «داعش» و «جبهه النصره» رسما اعلام کردند، به این فتوا عمل میکنند.
این پایان فتواهای عجیب مفتیان سلفی و تکفیری نبود، بلکه آنها برای ارضای امیال شهوانی و خواستههای جسمانی افراد خود فتواهایی از قبیل «جهاد لواط» و «جهاد نکاح» را نیز صادر کردند که تنها رهاورد آن گسترش «فحشا» در این گروهها بود.
به جرات میتوان گفت، «مناسبات و روابط جنسی» که به دنبال صدور این فتواها طی دو سال گذشته و همزمان با شروع ناآرامیها در سوریه، میان گروههای تکفیری و در مناطق تحت تصرف آنها در سوریه شکل گرفت، چنان مناسبات گسترده و عمیقی بود که «انقلاب جنسی» آمریکا از 40 سال پیش تاکنون نتوانسته چنین روابط و مناسباتی را در غرب و آمریکا ایجاد کند.
بازتاب گرایشهای جنسی بر گروههای تروریستی
بهره برداری از جذابیتهای جنسی میان عناصر مسلح تکفیری، همواره تاثیر محسوسی روی این افراد گذاشته است. این جذابیتها از یکسو موجب ایجاد انگیزههای کاذب برای این افراد شده و از سوی دیگر، سلامت و امنیت جامعه هدف را تخریب کرده است.
هم اکنون یکی از مهمترین ویژگیهای گروههای تروریستی تکفیری فعال در سوریه و عراق داشتن شبکهای از «روابط آزاد جنسی» میان عناصر آنهاست که توسط فتواهای سفارشی مفتیهای آنها در قالب «جهاد نکاح» مشروعیت پیدا کرده است.
تکیه ایدئولوژی جنگی بر مناسبات هیجانی، از جمله روابط آزاد جنسی، به همان میزان که برای قدرت هیجانی این نیرو میتواند خطرناک باشد، به همان میزان نیز قابلیت تبدیل شدن به خشم به عنوان وجه دیگر این نیرو را دارد.
روانشناسان معتقدند: «خشم و شهوت در صورتیکه در جایگاه نامناسب خود مورد استفاده قرار گیرد، دو روی یک سکه خواهد بود، به عبارتی فوران و طغیان خواستهها و امیال جنسی و پاسخ به آنها از مسیر غیر مجاز در وجه دیگر خود، موجب بروز خشمهای غیر قابل کنترل میشود که آن را در قالب ارتکاب فجیعترین جنایات توسط عناصر تکفیری داعش ملاحظه میکنیم.
آنچه امروز در قالب بیبند و باری جنسی بین گروههای تروریستی تکفیری از جمله «داعش» در سوریه رواج یافته، در همین راستا قرار میگیرد و قابل ملاحظه است.
داعش وقتی شهر «رقه»، در شمال سوریه را تصرف کرد و بر گروههای مسلح تروریستی دیگری مانند «جبهه اسلامی» و «جبهه النصره» و «ارتش آزاد» غلبه کرد، زنان آنان را که حدود 30 نفر بودند، به اسارت گرفت، سپس به آنان تجاوز کرد و آنها را به عنوان اسیر نزد خود نگه داشت، زیرا داعش معتقد است: «این زنان ملک داعش هستند و میتوان آنها را نگه داشت و با آنان رابطه جنسی داشت و از آنها به عنوان خدمتکار و برده استفاده کرد».